راستی عمر گُل چه کوتاه و زودگذر است

آدما می آیند و می­روند

در صحنه زندگی فقط خاطرهاشون بجا می مونه

راستی زندگی چه زیباست قدر لحظه­ها را بدانیم

ای کاش در وجود همه احساس عشق و عاطفه و محبت نهفته بود

ای کاش رنگ و بو و عطر گُل­ها را همه احساس می­کردند

ای کاش ما انسان­ها در گُل­ها عمق زیبایی گُل و برگ و ریشه را در آب و خاک جستجو در دل خاک قدرت خدا را حس می کردم.

آیا می­دانید که از دل خاک به قدرت خداوند این همه میوه­ها و خوراکی­های خوشمزه که از دل خاک می­روید و طعم و مزه آن­ها اکثراً شیرین می­باشد آیا می­دانید علت آن چیست ؟

چون خداوند زندگی را به کام ما شیرین آفریده پس ای انسان نگذار زندگی به کام تو تلخ شود.

و اگر اندکی با تأمل و تفکر بیندیشیم خدا را در گُلهای زیبا حس می­کنیم.

در طبیعت خدا صدای کلاغ چه چیز کمتر از صدای بلبل دارد.

اگر نبود صدای کلاغ از نغمه­های بلبل در کنار گُل هرگز لذّت نمی­بردیم

آیا میدانید در طبیعت خدا خار و گُل و بلبل و حیوانات و موجودات همه باید در کنار هم باشند تا امکان حیات در زندگی وجود داشته باشد

آیا می­دانید اگر زنبور عسل نبود تنازع بقاء طبیعت بهم می­خورد.

آیا می­دانید اگر روزگاری موجودات از طبیعت خداحافظی کنند آن وقت انسان هم باید برای همیشه خداحافظی کند

و ای کاش عشق از روزنه امید دیده می­شد

و ای کاش در ساحل زندگی طلوع و غروب زودگذر نبود

ای کاش گُل­ها پژمرده نمی­شدند  و بلبلان از عشق گُل افسرده

ای انسان با افق فکری خود در بی­نهایت عالم سفر کن

به هر سمت و سو و محوری که دوست داری برو  و ما فوق سرعت نور عاقبت به کجا خواهی رسید.

اینجاست که باید بدانی که در این بی­نهایت عالم هستی هیچ هستی و باید بدانی که هر اندازه علم و دانش داشته باشی باید قبول کنی و بدانی در مقابل این عظمت هستی هیچ نمی­دانی و اینجاست که ای انسان به قدرت خالق بی­نهایت عالم هستی پی خواهی برد

ای کاش در باغ و بوستان محبت گُل­های امید کاشته می­شد

و ای کاش بهار و پاییز زندگی یکسان و پایان و نو امیدی وجود نداشت و عشق و محبت و دوستی جاودان بود.

ای کاش در آسمان آبی زندگی ستاره­های محبت همیشه درخشان بودند و نور محبت در قلب عاطفه ها و انسانیت انسان ها جاری بود

ای کاش رنگ  و روی زندگی و گذشت زمان آدم ها را عوض نمی­کرد و بذر محبت و احساس و عاطفه در وجود آنها کاشته می­شد و خوشه شادی و مهر و محبت و عاطفه و انسانیت برداشت می­شد و عطر و بوی گُلهای شادی به مشام می­رسید

ای­کاش قایق­های امید در امتداد جاده مهر و محبت و ساحل زندگی به سوی افق خوشبختی در حرکت بودند و نور فانوس دریایی متلاطم زندگی در محور افق خوشبختی راه را روشن می­نمود و پنجره نومیدی به روی هیچ کس بسته نمی­شد و امتداد داشت تا بی­نهایت­ها و همچون پرنده ­ای سبک بال تا افق قله­های آرمان و آرزوها در پرواز و از پس تاریکی ابرهای یأس و نومیدی عبور می­کردیم تا بینهایت­ها تا عرش خدا

تا آنجاییکه خدا آفریده و پایانی وجود ندارد پس ای انسان در صحنه امیدواری با امید در عالم هستی زندگی کن

آنجاییکه  قلب­ها پیوند دوستی خواهد خورد و هرگز شکست وجود نخواهد داشت به راستی زمان گذرا و عمر ما کوتاه بیایید قدر  دوستی و صفا و محبت و یکرنگی­ها را بدانیم

بیایید کینه­ها را رها دوستی­ها را صدا کنیم

بیایید تو گُلدون­ها بذر محبت بپاشیم

بیایید در آسمان خوبی­ها را صدا کنیم

و غصه­ها را رها و توکل بر خدا کنیم

بیایید کاری کنیم در صحنه زندگی با گُل و بلبل و طبیعت زیبا و آسمان آبی و ستاره­های درخشان همه در کنار باغبان عالم هستی در امتداد جاده امید حرکت کنیم بیایید قدر دوستی و صفا را بدانیم و قلب­ها پیوند محبت و دوستی بزنیم

پاییز 98 نطنز

با احترام بیژن جورمند افسر بازنشسته نیروی انتظامی (09904231861)

bijanjoormand.blogfa.com

زندگی ,محبت ,انسان ,وجود ,هستی ,طبیعت ,عالم هستی ,بی­نهایت عالم ,امتداد جاده ,قلب­ها پیوند ,کنیم بیایید منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مشاوره و اجرای ایمنی کفپوش ضد حریق گرمایش برودت پارس آموزش پریمیر hojjatabbasi وب پیک عکس بازیگران و هنرمندان روکش صندلی خودرو شیراز درس کسب درآمد در خانه پولدار شو